سید حسن تقی زاده، مقالات تقی زاده، جلد شانزدهم (سرمقاله های کاوه)، انتشارات طوس، ص 210-211

«از طفولیت می شنیدم در میان اشخاص با سواد یا طلاب، هر کدام را که باهوش بود پیشنماز محله ما می گفت «پالانش کج است». روضه خوان محله هم بالای منبر این فقره را «رسما» تصدیق کرده و می گفت این شخص در مجلس روضه خوانی پر مؤدب می نشیند. بعدها هم این مطلب را مکرر در مجامع آخوندهای دیگر و حوزه درس فقهای شهر همیشه می شنیدم که هرکس را که پا از دائره اصول و فقه بیرون گذاشته و درس حکمت یا هیئت می خواند میگفتند پالانش کج است.
روزی در حوزه درس یکی از مجتهدینِ «جامع شرایط عوام فریبی» به قول طلاب مشغول مباحثه کتب فقه و به قول خوانین متملق مشغول «استفاضه» بودم. مدارج تحصیل ما پس از دو سال از کتاب طهارت گذشته به کتاب الصلوة رسیده بود و موضوع درس «صلوة الغریق» بود یعنی در باب ترتیب نماز گذاردن شخصی که در آب افتاده غرق می شود و در همان وقت که هم مقارن غروب است وقت ادای نماز فوت می شود. حالا شخص غریق که نمازش به تأخیر افتاده در همان دم فرو رفتن در آب نماز خودش را به چه ترتیب ادا کند که وقت فوت نشود. یکی از طلاب که اهل شهر بود (برخلاف سایر حاضرین حوزه درس که همه از دهات مازندران و اردبیل بودند) و کمی ذوق سلیم یا بقیه ای از عقل طبیعی در او باقی بود و چون معمم بود و مثل مُکلا ها مجبور به سکوت و قبول تعبدی و فضولی نکردن نبود، ایرادی کرد یا «اشکال» پیش آورد و گفت «آقا! یک دختر یازده ساله که طفل عاجزی است و در آب افتاده و نزدیک غروب غرق می شود چه وقت آن دارد که نتیجه مباحثات ما را عمل کرده تکلیف شرعی او را در باب کیفیت ادای نمازش که ما معین می کنیم اجرا نماید. این فقره مضحک است و بحث در اموری که مثل هزار عنوان دیگر «ثمرة نزاع» ندارد. خوب است که نزاع خودمان را که باید بکنیم سر چیزی بکنیم که ثمره داشته باشد و در شکستن سر و کله همدیگر بی اجر نباشیم. مجتهد اعلم و اجزای «حوزه علمیه» مجلس درس برآشفته مثل اینکه اظهارکننده این ایراد طبیعی دیوانه ای است در مجمع عقلا و منکر بدیهیات شده و یا شبهه ابن کمانه و آکل و مأکول اختراع کرده بر او تاخته و گفتند که «پالان او کج است».
آن وقت من هم که از حوالی شهر آمده بودم (نه از دهات دوردست) و هم برخلاف «اهل علم» قدری سواد فارسی داشتم و عقل طبیعی من به کلی در صِیَغ مشکله و جناسُ إن کان کالخَلیل و ما لکم تکأ کأتم علیَّ... و حاشیه های بادام بوته ای شکل کتب نحو و اصول کور نشده بود دفعه اول در عمرم به این خیال افتادم که این حرف یعنی چه و چرا پالان سایر همدرسها راست است و مال این ایراد کننده کج، و اصلا چرا این شخص باهوش هنوز پالان دارد و بند تنگ پالان خود را به کلی پاره نکرده و از طویله کورذهنی بیرون نرفته.
در این باب قدری فکر کردم و چشمم یکباره روشن شد و فهمیدم که جمعی در میان ما هستند که می خواهند بر همه ماها سوار بشوند و کسی در موقع سوار شدن آنها نباید چموش یا سخت رکاب یا کج پالان باشد، بلکه باید رام و مطیع افسار تقلید کورکورانه را به گردن خود انداخته و شلاق تکفیر را به دست مبارک سوار محترم داده و راه افتاده به آخور صدر مجالس سور برود و نیز معلوم شد که اولا فعلا همگی پالان را داریم. منتها عده خیلی کمی پالانشان کج است و اغلبی راست و کسی که هیچ پالان نداشته باشد و به قول بعضی مؤمنین به کلی «زنجیر را پاره کرده باشد» خیلی نادر است.»