از کتاب «آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» - نوشته داریوش شایگان - ترجمه باقر پرهام - چاپ سال ۱۳۷۱

صفحه ۴۳ - ۴۴

 

«یادم می‌آید [هانری] کُربن آن شب به موضوع نخستین گناه آدمی، به هبوط بشر پرداخت و با طرح این مشکل در قالب مسیحیت از علامه طباطبایی پرسید «آیا عرفان اسلامی نیز به گناه آغازین معتقد است؟» سپس با نقل قول از یک مولف فرانسوی که اکنون نامش را فراموش کرده‌ام افزود «دو هزار سالی که از آن گناه آغازین می‌گذرد کارمان را به جایی رسانده است که دیگر از گناه بدمان نمی‌اید.» ... علامه طباطبایی با صدای آرامی که به دشواری شنیده می‌شد چنان که گویی برای خودش زمزمه می‌کرد در پاسخ گفت: «هبوط بشر نقص یا عیب نیست. پس آنقدرها گناه هم نیست. اگر میوه ممنوع نبود امکانات بیکران وجود هرگز به منصه ظهور نمی‌رسید.» لبخند ستایشگر و تایید کننده کربن هرگز از یادم نمی‌رود. ...

کربن گفت: «از آن جا که غرب حس تاویل را از دست داده ما دیگر قادر نیستیم به رموز کتاب مقدس راه ببریم و جنبه‌های اساطیری ابعاد قدسی جهان را روز به روز بیشتر به فراموشی می‌سپریم» نخستین بار بود که من به ابعاد باور نکردنی این اصطلاح [تاویل] که کربن اغلب آن را به کار می‌برد و چنان که می‌دانیم کلید نفوذ به اندرون تاملات وی باقی ماند پی می‌بردم. علامه طباطبایی گفت: « بدون شناختن راز تاویل معنوی آیا می‌توان از این مسائل سخن گفت؟ معنویت حقیقی بدون تاویل ناممکن است.»

دو مرد، با وجود دشواری‌های زبان و بیان (علامه بسیار آرام صحبت می‌کرد و لهجه آذری داشت، کربن به دشواری صدای او را می‌شنید) با یکدیگر توافق کامل داشتند. من به امکانات بیکران این مفهوم [تاویل] با همه نتایج مترتب بر آن بعدها پی بردم و دریافتم که سراسر زندگی کربن در حکم نوعی کوشش در راه شکوفا کردن هنر تاویل در وجود وی بود.»